English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (498 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
aqualung U دستگاه تنفس اکسیژن
aqualungs U دستگاه تنفس اکسیژن
artificial respiration U تنفس مصنوعی
artificial respiration U تنفس مصنوعی resuscitation : syn
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
breating apparatus U دستگاه تنفس
spirograph U دستگاه تنفس نگار
gill U دستگاه تنفس ماهی
spirometer U دستگاه تنفس سنج
respirator U دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
respirators U دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
truces U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
truce U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
kiss of life U تنفس مصنوعی دهان به دهان
gill slit U شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
coffee breaks U تنفس
admissions U تنفس
respiration U تنفس
aspiration U تنفس
intermission U تنفس
entracte U تنفس
coffee break U تنفس
intermissions U تنفس
suction U تنفس
breathing U تنفس
aspirations U تنفس
admission U تنفس
induction stroke U مرحله تنفس
tambour U تنفس نگار
respiring U تنفس کردن
intakes U مکیدن تنفس
inhaled U تنفس کردن
intake U مکیدن تنفس
inhales U تنفس کردن
inhaling U تنفس کردن
respirable U قابل تنفس
inspirable U قابل تنفس
gas absorption U تنفس گاز
halitosis U تنفس بدبو
snorkels U لوله تنفس
polypnea U تنفس سریع
recess U تنفس کردن
eupnoea U تنفس عادی
intake stroke U مرحله تنفس
hypernoea U تنفس سریع
snorkel U لوله تنفس
inbreathe U تنفس کردن
eupnoea U تنفس طبیعی
respire U تنفس کردن
spirometer U تنفس سنج
inhale U تنفس کردن
respires U تنفس کردن
spirometry U تنفس سنجی
spiracle U سوراخ تنفس
respired U تنفس کردن
recesses U تنفس کردن
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
intake U مجرای مکش یا تنفس
scuba U وسیله تنفس در زیر اب
recessional U وابسته بموقع تنفس
intermission U نوبهای تنفس دار
intermissions U نوبهای تنفس دار
recesses U تعطیل موقتی تنفس
intakes U مجرای مکش یا تنفس
recess U تعطیل موقتی تنفس
irrespirable U غیر قابل تنفس
winds U قدرت تنفس کامل
naturally aspirated engine U موتور خود تنفس
puerile breathing U تنفس خرخری کودکان
wind U قدرت تنفس کامل
schnorkel U لوله مخصوص تنفس در زیر اب
abranchiate U فاقد برانشی یادستگاه تنفس
snorkels U لوله مخصوص تنفس در زیر اب
snorkel U لوله مخصوص تنفس در زیر اب
the breathing operation U کاردم زدن عمل تنفس
second wind U بازیابی وضع عادی تنفس
hyperpnea U تنفس خیلی سریع یاعمیق
pneusis U دم زنی [تنفس] [همچنین پزشکی]
pneumatoneter U الت سنجش گنجایش تنفس ریه
solvent abuse تمرین تنفس درمحیط های خفه
snorkels U با لوله تنفس زیر ابی رفتن
schnorkel U با لوله تنفس زیر ابی رفتن
snorkel U با لوله تنفس زیر ابی رفتن
breaks U ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
break U ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
to take a recess U موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
fricative U تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
pnemograph U الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
hypoventilation U تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
clicking U فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
hyperventilation U تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
attacked U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
click U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
thrusts U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
clicked U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
thrusting U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
cabin pressure altimeter U ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
spared U برای یدکی نگاه داشتن
spare U برای یدکی نگاه داشتن
pucks U یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
puck U یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
oxygen convertor U مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
press U دستگاه فشار
presses U دستگاه فشار
low potential system U دستگاه کم فشار
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high tension apparatus U دستگاه فشار قوی
oxygenize U با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
high tension bridge equipment U دستگاه ازمایش فشار قوی
oil pressure U دستگاه اندازه گیری فشار روغن
tonometer U دستگاه اندازه گیری فشار وکشش
barometers U دستگاه اندازه گیری فشار هوا
barometer U دستگاه اندازه گیری فشار هوا
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
copilot U کمک خلبان خلبان دوم
clicks U تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicked U تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
click U تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
pressure cabin U هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
alpha beta technique U روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
sing-songs U دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
sing-song U دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
backwards U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
maximal oxygen consumption per minute U حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
prolog U زبان برنامه نویسی سطح بالا که ازعملیات منط قی برای هوش مصنوعی وبرنامههای بازیابی داده استفاده میکنند
deoxygenate U اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
hustling U فشار دادن
forces U فشار دادن
pinch U فشار دادن
hustle U فشار دادن
pushes U فشار دادن
forcing U فشار دادن
pushed U فشار دادن
hustled U فشار دادن
press U فشار دادن
force U فشار دادن
hustles U فشار دادن
push U فشار دادن
yerk U فشار دادن
pushing U فشار دادن
presses U فشار دادن
pinches U فشار دادن
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cross stroke U فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
presses U فشار دادن با انگشتان
pushed U نشاندن فشار دادن
clamped U بندزدن فشار دادن
squeezing U چلاندن فشار دادن
squeezes U چلاندن فشار دادن
press U فشار دادن با انگشتان
clamps U بندزدن فشار دادن
pushes U نشاندن فشار دادن
push U نشاندن فشار دادن
squeezed U چلاندن فشار دادن
squeeze U چلاندن فشار دادن
trigger squeeze U فشار دادن ماشه
clamp U بندزدن فشار دادن
clamping U بندزدن فشار دادن
boost control U سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
ignition over voltage U فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
to push for an answer [in reference to something] U برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
maximal oxygen uptake U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power U بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
cabin supercharger U کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
to prod somebody U کسی را با نوک انگشت فشار دادن
tensions U بحران تحت فشار قرار دادن
to poke somebody U کسی را با نوک انگشت فشار دادن
tension U بحران تحت فشار قرار دادن
poke check U فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
cabin blower U در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
pull the pace U جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com